درس 2 هدایت مستمر کلاس سوم

دروس دین و زندگی متوسطه دوم

درس 2 هدایت مستمر کلاس سوم


درس 2             هدایت مستمر

 

گفتيم كه خداوند، متناسب با دو ويژگی «تعقل»و« اختيار »  در انسان ها،  آ ن ها را با فرستادن دين راهنمايی و هدايت كرده است و پيامبران الهی مسئوليت ابلاغ و رساندن آن را به مردم برعهده داشتند. از ميان تعداد فراوان پيامبران، ما اكنون با برخی از آن ها كه نامشان در قرآن كريم يا احاديث و برخی كتب تاريخی آمده است آشنا هستيم.

در اين درس می خواهيم به اين مسئله بپردازيم كه:

آيا خداوند يك دين برای مردم فرستاده و پيامبران، راهنمايان مردم به يك دين بوده اند يا اين كه پيامبران مردم را به اديان مختلف دعوت كرده اند؟

آيات زير را به دقت و زيبا قرائت کنيد.

شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى‏ بِهِ نُوحاً وَالَّذِى  أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى‏ وَعِيسَى‏  أَنْ أَقِيمُواْ الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِى  إِلَيْهِ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِى  إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ  

  (واحد بودن دین الهی)

 از احكام دين آنچه را به نوح سفارش كرد، براى شما نيز مقرّر داشت و آنچه به سوى تو وحى كرديم و آنچه ابراهيم و موسى و عيسى را بدان سفارش نموديم آن بود كه دين را به پا داريد و در آن دچار تفرقه نشويد، آنچه مردم را بدان دعوت مى‏كنى بر مشركان سنگين است. خداوند هر كه را بخواهد به سوى خويش بر مى‏گزيند و هر كه را به درگاه او رو آورد به سوى خويش هدايت مى‏كند.

شورى ، ۱۳

وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ  

   (واحد بودن دین الهی)

اهل كتاب گفتند: يهودى يا مسيحى شويد تا هدايت يابيد، بگو: چنين نيست،بلكه پيروى از آئين حقگراى ابراهيم مايه هدايت است، زيرا او از مشركان نبود.

قولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

(واحد بودن دین الهی)

اى مسلمانان! بگوييد: ما به خدا ايمان آورده‏ايم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهيم واسماعيل واسحاق ويعقوب واسباط كه پيامبرانى از نوادگان يعقوبند و آنچه به موسى و عيسىو پيامبران ديگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، ايمان آورده‏ايم. و ما بين هيچيك از آنها جدايى قائل نيستيم وميان آنان فرق نمى‏گذاريم و در برابر خداوندتسليم هستيم.

بقره، ۱۳۵ و ۱۳۶

إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ

 (وحدت دین الهی و علت وجود ادیان مختلف)

همانا دين مورد پذيرش نزد خداوند، اسلام وتسليم بودن در برابر فرمان خداوند است و اهل كتاب اختلافى نكردند، مگر بعد از آنكه علم به حقّانيت اسلام برايشان حاصل شد، اين اختلاف از روى حسادت و دشمنى ميان آنان بود و هركس به آيات خداوند كفر ورزد، پس بداند كه همانا خداوند زود حساب است.

آل عمران ، ۱۹

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

(رشد تدریجی سطح فکر جوامع و اقوام ، علت تجدید نبوت)

هيچ  پيامبري  را نفرستاديم  مگر به  زبان  قومش ، تا بتواند پيام  خدا را براي  مردم  بيان  كند، پس  خداوند هر كه  را بخواهد و مستحق  بداند گمراه مي كند وهر كه  را بخواهد وشايسته  بداند هدايت  مي نمايد، و اوست  عزيز وحكيم .

ابراهيم، ۴

مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِ‏ شَىْ‏ءٍ عَلِيماً

(خاتم النبیین بودن پیامبر  <ص>  )

محمّد صلى الله عليه وآله، پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه رسول خدا و خاتم پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است.

ا حزاب ، ۴۰

للّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ    

( تعیین مقام رسالت از جانب خداوند)      

خداوند بهتر مي داند كه  رسالت  خود را كجا و نزد چه  كسي  قرار دهد.

انعام ، ۱۲۴

۱ خاتم، در لغت، به معناى مُهر است که بزرگان در پايان نامهٔ خود مى زدند و نامه را پايان مى دادند. رسول خدا نيز که تمام کننده و پايان پيامبران است، خاتم النبيين ناميده شده است.

به کمک توضيحات زير، ترجمهٔ آيات را کامل کنيد.

کونوا: ب اشيد حَنيف: حق گرا

ما اوتِیَ: آنچه داده شده به لانُفَرِّقُ: فرق نمی گذاريم

مَا اخۡتَلَفَ: اختلاف نکردند بَغۡيًا: از روی ستم و تجاوز٣

پيام های زير را به کمک آيات ابتدای درس کامل کنيد. سوره / آيه

١ خداوند يک دين برای پيامبران تشريع کرده و از آنان خواسته این دین را به پا دارند و در آن اختلاف و تفرقه نکنند.      شوری 13

٢ کسانی که از مردم می خواهند پيرو اديان ديگری مانند يهوديت يا مسيحيت شوند، راه نادرستی را می پيمايند. همه بايد به آیین ابراهیم که همان دین اسلام است دعوت کنند.بقره 135-136

٣ هدايت شدۀ واقعی کسی است که به همۀ پيامبران ایمان داشته و ميان آنان تفرقه نيندازد.            بقره   136

٤ هر پيامبری دين الهی را متناسب با سطح درک و فهم مردم برای قوم و دورۀ خود تبليغ می کند تا مردم آن دوره بتوانند آن پیام را بفهمند و درک کنند.                  ابراهیم 4

٥  اسلام (تسليم خدا بودن) نام تنها دين الهی است. و کسانی سبب تفرقه در دين شدند که به حقيقت آگاه بودند اما  با سرکشی و کفر به آیات الهی دست به این کار زدند               آل عمران 19

٦  حضرت محمدآخرین پیامبر خداست  و پس از ايشان پیامبری نیست.                   احزاب 40

٧ خداوند، مسئوليت پيامبری را بر عهدۀ کسانی قرار می دهد که می داند توانایی و ویژگی انجام این مسئولیت را دارند.     انعام 124

اکنون که با نظر قرآن کريم دربارهٔ دين واحد آشنا شديم، می خواهيم دليل اين نظر را بررسی کنيم

تا بدانيم که:

١ چرا خداوند برای انسان ها يک دين قرار داده است؟

٢ چرا برای تبليغ اين دين، پيامبران متعدد فرستاده است؟

٣ اگر خداوند يک دين برای انسان ها فرستاده، چرا اکنون اديان الهی مختلفی در جهان وجوددارد؟

٤ چرا پس از رسول خدا پيامبری ظهور نمی کند و ايشان خاتم پيامبران است؟

٥  چرا بايد پيامبران ويژگی های خاصی داشته باشند؟ اين ويژگی ها کدامند؟

فطرت را توضیح دهید؟

الف-   فطرت مشترک و دين واحد

(فطرت از کلمهٔ فَطْر به معناى خلق و ابداع است. فطرت به معناى نوع خاص آفرينش است.

پس وقتى از فطرت انسان سخن مى گوييم، منظور آفرينش خاص انسان و ويژگى هايى است که  دراصل آفرينش وى وجود دارد. )

علیرغم تفاوت انسانها با یکدیگر چرا نام انسان بر آنها گذاشته شده است؟

(از هنگام آفرينش انسان تا کنون، اقوام و ملت هاى گوناگونى روى

کرهٔ زمين آمده و زندگى کرده اند. اين انسان ها با اين که در برخى خصوصيات، مانند نژاد، زبان و آداب و رسوم با يک ديگر تفاوت دارند، امّا در ويژگى هاى فطرى مشترکند و به همين جهت همه نام مشترک انسان گرفته اند.)

ویژگیهای فطری مشترک انسانها را بیان کنید؟

-1همهٔ انسان ها از استعداد تفکّر و تعقل و قدرت اختيار برخوردارند.

-2آنان فضيلت هاى اخلاقى مانند عدل، حق و خيرخواهى را دوست دارند و از رذائل اخلاقى مانند ظلم، حسد و دروغ بيزارند.

-3آنان به دنبال زيبايى ها، خوبى ها و کمالاتِ نامحدودند و به حدّ معينى قانع نمى شوند.

-4آنان از فنا و نابودی گريزان و در جستجوی حيات جاودانه اند.

-5آنان زندگی در جامعهٔ عادلانه را دوست دارند و از ظلم و ستم گريزانند.

-6و بالاخره، همه به دنبال راهی هستند که آنان را به سعادت حقيقی برساند.

چرا خداوند برای انسانها یک دین قرار داده است؟

(به سبب همين ويژگى هاى فطرى مشترک، خداوند يک برنامهٔ کلى به انسان ها عنايت کرده تا آنان را به هدف مشترکى که در خلقتشان قرار داده است، برساند. اين برنامه اسلام نام دارد که به معنای تسليم بودن در برابر خداست.)

محورهای اصلی دین واحد را نام ببرید؟

محورهاى اصلى اين برنامه عبارت اند از:

۱ ايمان به خداى يگانه و دورى از شرک و بت پرستى.

۲ ايمان به معاد و سراى آخرت و پاداش و جزاى عادلانهٔ انسان ها در آن سرا.

۳ اعتقاد به عادلانه بودن نظام هستى.

۴ ايمان به فرستادگان الهى و راهنمايان دين.

۵  عبادت و بندگى خداوند با انجام فرايضى چون نماز، روزه، دعا و مناجات.

۶  کسب مکارم اخلاقى مانند تقوا، عفاف، صداقت و کرامت نفس.

۷ دورى از رذائل و زشتى هاى اخلاقى مانند ظلم، نفاق، دروغ و ريا.

۸  برپايى نظام اجتماعى براساس عدل.)

هيچ پيامبرى نيامده است مگر اينکه مردم را به اين محورها فراخوانده است. به همين جهت است که مى گوييم محتواى اصلى دعوت پيامبران يکسان بوده است و همهٔ آن ها آورندهٔ يک دين بوده اند.

آری، تعاليم پيامبران در برخی از احکام فرعی تفاوت داشته است، همانند چگونگی انجام نماز و روزه، پرداخت زکات، احکام خانواده و جامعه. اما اين تفاوت ها سبب نمی شد که اصل دين و راه آنان مختلف شود و هرکدام دين خاصی بياورند، چون همهٔ آن ها در آن محورهای اصلی و نيز در اصل بسياری از احکام، مانند نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر مشترک بودند.

ب  علل آمدن پيامبران متعدّد را نام ببرید؟

١ -لزوم استمرار در دعوت و ترويج پيوستۀ آن

٢- رشد تدريجی سطح فکر جوامع و اقوام

٣- از بين رفتن يا تحريف تعليمات پيامبر پيشين

حال مى پرسيم: با اين که خداوند يک برنامه را براى زندگى انسان ها برگزيده، چرا براى ابلاغ آن، پيامبران متعددى را فرستاده است؟

ارسال اين پيامبران بنا به مجموعهٔ علل زير بوده است:

از علل آمدن پیامبران متعدد «لزوم استمرار در دعوت و ترويج پيوستۀ آن » را توضیح دهید؟

١ لزوم استمرار در دعوت و ترويج پيوستۀ آن: لازمهٔ استقرار و ماندگارى يک پيام، تبليغ دائمى و مستمر آن است. پيامبران الهى با ايمان راسخ و مجاهدتى بى مانند، در طول زمان های مختلف قدم

در راه تبليغ دين الهى مى گذاشتند و سختى ها و ناملايمات را تحمل مى کردند تا خداپرستى، عدالت طلبى و کرامت هاى اخلاقى ميان انسان ها بماند و گسترش يابد و شرک، ستمگرى و رذائل اخلاقی از بين برود.

اين تداوم سبب شد که تعاليم الهى در ميان مردم بماند، جزء آداب و فرهنگ آنان شود و کسانى نتوانند به سادگى آن را از ميان جامعهٔ بشرى بيرون کنند.

از علل آمدن پیامبران متعدد « رشد تدريجی سطح فکر جوامع و اقوام» را توضیح دهید؟

٢ رشد تدريجی سطح فکر جوامع و اقوام: علت ديگر آمدن پيامبران متعدد، رشد تدريجی فکر و انديشه و امور مربوط به آن مانند دانش و فرهنگ می باشد.

از همين رو لازم بود تا در هر عصر و دوره ای پيامبران جديدی مبعوث شوند تا همان اصول ثابت دين الهى را درخور فهم و انديشهٔ انسان هاى دوران خود بيان کنند و متناسب با درک آنان سخن گويندتا آنان پيام الهی را در حد فهم خود درک کنند و به آن ايمان آورند.

پيامبر اکرم مى فرمايد:

نَحۡنُ مَعاشِرَ ا لاَنِبياِء                         ما انبياء مأمور شده ايم

اُمِرۡنا اَنۡ نُکِلّمَ النّاسَ                         که با مردم به اندازهٔ

. عَلىٰ قَدۡرِ عُقوِلهِمۡ                        فهم و درکشان سخن بگوييم ١

از علل آمدن پیامبران متعدد « از بين رفتن يا تحريف تعليمات پيامبر پيشين» را توضیح دهید؟

٣ از بين رفتن يا تحريف تعليمات پيامبر پيشين: به علت ابتدايى بودن سطح فرهنگ و زندگى اجتماعى و عدم توسعهٔ کتابت، تعليمات انبياء به تدريج فراموش مى گرديد يا به گونه اى عوض٢٦مى شد که ديگر به اصل آن شباهتى نداشت، براين اساس، پيامبران بعدى مى آمدند و تعليمات اصيل و تحريف نشده را بار ديگر به انسان ها ابلاغ مى کردند.

اگر خداوند يک دين برای انسان ها فرستاده، چرا اکنون اديان الهی مختلفی در جهان وجوددارد؟

سؤال: علت وجود اديان مختلف در جهان چيست؟

پاسخ: (تفکر در آيات قرآن کريم و مطالعهٔ تاريخ انبياء الهی نشان می دهد که هر پيامبر جديدی که از طرف خداوند مبعوث شده است، پيامبران گذشته را تصديق کرده و خود را ادامه دهندهٔ راه آنان

معرفی نموده است و از پيروان آنان دعوت کرده که به امر خداوند به او ايمان آورند و او را ياری دهند. هيچ پيامبری نيامده که پيامبر قبلی را انکار کند و بگويد که ای مردم، دين آن پيامبر درست نبوده، پس به من ايمان آوريد. همچنين اين گونه نبوده که مثلاً حضرت عيسی(ع) قيام کند و بگويد «ای مردم، حضرت موسی (ع) قبل از من به پيامبری مبعوث شد و يک دين از جانب خدا آورد. اکنون من دين ديگری آورده ام،هر کدام را که می خواهيد بپذيريد .»بلکه او آمد و فرمود من ادامه دهندهٔ راه ابراهيم (ع)، موسی (ع)و همهٔ پيامبران گذشته هستم و از شما که پيروان موسی (ع)هستيد، می خواهم که اکنون، در ادامهٔ آن ها دعوت مرا بپذيريد و از من پيروی نماييد. اگر مردم آن زمان دعوت حق حضرت عيسی (ع) را قبول می کردند، چند دينی پديد نمی آمد.

پيامبر گرامى اسلام(ص) نيز در هنگام ظهور، خود را ادامه دهندهٔ راه همهٔ انبياء و تمام کنندهٔ کار آنان معرفى کرد و از يهوديان ومسيحيان خواست که به ايشان ايمان آورند. امّا اين بار هم،با وجود آن که آمدن پيامبر اسلام (ص)در تورات و انجيل وعده داده شده بود، برخی از بزرگان مسيحى و يهودى پيامبرى ايشان را انکار کردند و به مبارزه برخاستند. اگر اين دسته از بزرگان يهودى و مسيحى، در آن

روز، پيامبرى رسو ل اکرم (ص)را مى پذيرفتند، اين اختلاف هم به وجود نمى آمد.

قرآن کريم منشأ اصلی اختلاف و چند دينی را آن دسته از رهبران دينی معرفی می کند که به خاطر حفظ مقام و موقعيت و منافع خود در برابر دعوت پيامبر جديد ايستادند و پيامبری او را انکار کردند و سبب اختلاف و چند دسته شدن پيروان پيامبران شدند.

ج  ويژگى هاى پيامبران را نام ببرید و هر کدام را تعریف کنید؟

۱ وحى: کلمهٔ وحى در قرآن کريم براى موارد مختلف به کار رفته و اختصاص به پيامبران ندارد. اما عالى ترين درجهٔ آن که مخصوص پيامبران است، به معناى القاى معانى و معارف به قلب پيامبر

از سوى خداوند و سخن گفتن خداوند و جبرئيل با اوست. از طريق وحى برنامهٔ هدايت الهى به پيامبران داده مى شد و آنان اين برنامه را به مردم ابلاغ مى کردند.

۲ اعجاز: پيامبران از جانب خداوند، کارهای خارق العاده ای انجام می دهند که هيچ کس نمی تواند مانند آن را انجام دهد. تا مردم دريابند که آنان با خداوند ارتباط دارند و از طرف او مأمور به پيامبرى شده اند.

٢ فرق معجزه با کارهای خارق العادهٔ مرتاضان و ساحران و تردستان هم همين است که کارهای آنان با تعليم و تمرين قابل يادگيری

است، اما کار پيامبران به گونه ای است که هيچ گاه مغلوب کار ديگری واقع نمی شود و هيچ کس نمی تواند مثل آن انجام دهد.٢٩

قرآن کريم اين آثار خارق العاده  را « آيت» یعنى نشانه و علامت نبوت مى خواند و دانشمندان اسلامى آن را را معجزه مى نامند. زيرا عجز و ناتوانى ساير افراد را در انجام اين امور آشکار مى سازد.

۳ عصمت: پيامبر زمانى م ىتواند مسئوليت خود را به درستى انجام دهد که تحت تأثير هواهاى نفسانى قرار نگيرد  و مرتکب گناه و خطا نگردد. مردم نيز زمانى گفت هها و هداي تهاى وى را مى پذيرند کهمطمئن باشند هي چگاه مرتکب گناه و اشتباه نم ىشود. اگر آنان احتمال دهند که پيامبرشان گناه م ىکند و دچار خطا م ىشود، به او اعتماد نم ىکنند و از وى پيروى نخواهند کرد. بنابراين، پيامبران نه تنها بايد در اجراى مأموريت خود از گناه و اشتباه مصون باشند بلکه اين عصمت بايد در مجموعهٔ رفتارهاى آنان متجلى شود.

بالاتر از همه،

چرا  ضرورت عصمت در حوزهٔ مسئوليتهاى مربوط به رسالت است.؟

 زيرا:

اگر پيامبرى در دريافت و ابلاغ وحى معصوم نباشد، دين الهى به درستى به مردم نمى رسد و امکان هدايت از مردم سلب مى شود.

اگر پيامبرى در مقام تعليم و تبيين دين معصوم نباشد، امکان انحراف در تعاليم الهى پيدا مى شود و اعتماد مردم به دين از دست مى رود.

اگر پيامبرى در هنگام اجراى فرمان هاى الهى معصوم نباشد، امکان دارد کارهايى مخالف دستورات الهى انجام دهد و مردم نيز از او سرمشق بگيرند و به گمراهى و انحراف مبتلا شوند.

حال، بايد ببينيم که

مصونيت از گناه در پيامبران به چه صورت است؛ آيا يک مانع بيرونى پيامبران را از ارتکاب گناه و خطا باز مى دارد يا خود به اختيار به سمت گناه نمى روند؟

(در پاسخ مى گوييم: پيامبران، با وجود مقام و منزلتى که دارند، انسان اند و کارهاى خود را با اختيار انجام مى دهند و چنان مرتبه اى از ايمان و تقوا را دارند که هيچ گاه به سوى گناه نمى روند.

همچنين از چنان بينش عميقى برخوردارند که گرفتار خطا و اشتباه نمى شوند.)

اگر پيامبران عصمت نمی داشتند، در مسير هدايت چه خطرهايى ساير انسا نها را تهديد مى کرد؟٠

د- آخرين پيام آور الهی

چرا پیامبر اسلام خاتم انبیا معرفی شد توضیح دهید؟

(قرآن کريم، حضرت محمد(ص) را آخرين فرستادهٔ الهی معرفی کرده و فرموده که ايشان « خاتم النبيين » است. پيامبر اکرم (ص)نيز در اجتماعات مختلف مسلمانان اين موضوع را يادآوری می کرد تا پس از ايشان، کسی ادعای پيامبری نکند.)

بنابراين،

چرا نبوت پيامبر گرامی اسلام پايان می پذيرد و پس از ايشان کتاب جديدی از طرف خداوند نازل نمی شود.؟

 زيرا عواملی که سبب تجديد نبوت ها و آمدن کتاب های آسمانی جديد بود، از بين رفت و عواملی که انسان ها را بی نياز از کتاب جديد می نمود، پديد آمد.

عواملی که سبب شد شریعت پیامبر اکرم (ص) جاویدان باشد فقط نام ببرید و هر کدام را توضیح دهید؟

عوامل ختم نبوت را نام ببرید و هر کدام را توضیح دهید؟

اين عوامل عبارتند از:

۱ آمادگى جامعۀ بشرى براى دريافت برنامۀ کامل زندگى: گفتيم که يکى از عوامل بعثت پيامبر جديد، پايين بودن سطح درک انسان ها و عدم توانايى آنان در گرفتن برنامهٔ کامل زندگى بود. در عصر نزول قرآن رشد عقلى بشريت به ميزانى رسيده بود که بتواند کام لترين برنامه را دريافت کند و به کمک اين برنامه، پاسخ نيازهاى فردى و اجتماعى خود را ب هدست آورد. درواقع، انسا نها وارد دورهٔ بلوغ فکرى شده بودند. خداوند کتابی بر پيامبر اکرم  (ص) نازل کرد که نيازهای هدايتی بشر را در طول زمان ها پاسخ گويد و مؤمنان با تفکر در اين کتاب بتوانند در هر دوره ای به دروازه های جديدی از معرفت دست يابند.

۲ حفظ قرآن کريم از تحريف: در پرتو عنايت الهى و با اهتمامى که پيامبر اکرم(ص) در جمع آورى و حفظ قرآن داشت و با تلاش و کوشش مسلمانان در دوره هاى مختلف، اين کتاب دچار تحريف نشد و هيچ کلمه اى بر آن افزوده يا از آن کم نگرديد. به همين جهت اين کتاب نيازی به  «تکمیل » و «تصحیح » ندارد و جاودانه باقی خواهد ماند.

۳ وجود امام معصوم پس از پيامبر اکرم : تعيين امام معصوم از طرف خداوند سبب آن شد که نقش ها و مسئوليت هاى پيامبر، به جز دريافت وحى، ادامه يابد و جامعه از اين جهت کمبودى نداشته باشد.

۴ پيش بينى راه هاى پاسخ گويى به نيازهاى زمانه: مجموعهٔ معارف و احکام موجود در قرآن، سيره و سنت پيشوايان دين، به گونه اى از جانب خداوند طراحى شده که با مراجعه به آن ها مى توان پاسخ به سؤال ها و نيازهاى جوامع را در همهٔ دوره ها به دست آورد؛ به شرط آن که از روش علمى و درستِ تحقيق که به وسيلهٔ عالمان و متخصصان دين تدوين شده است، استفاده گردد و با دانش لازم و بصيرت کافى عمل شود.

اکنون به برخى از ويژگى هاى دين اسلام که سبب انطباق آن با نيازهاى متغير زمان مى شود، را نام ببرید و هر کدام را توضیح دهید؟   مى پردازيم:

اول  توجه به نيازهاى متغير، در عين توجه به نيازهای ثابت: انسان در زندگی فردی و اجتماعی خود دو دسته نياز دارد: نياز ثابت مانند نياز به امنيت، عدالت، شغل، معاشرت و دادوستد با ديگران، ازدواج و تشکيل خانواده، تعليم و تربيت و حکومت. اين نيازها در همه زمان ها برای بشر وجود دارند و از بين نمی روند. دين اسلام برای هر کدام از اين ها قوانين ثابت و مشخصی دارد که پاسخ گوی اين نيازهاست.

دستهٔ ديگر، نيازهای متغير هستند که در داخل همين نيازهای ثابت پيدا می شوند. يعنی انسان ها با گذشت زمان برای پاسخگويی به نيازهای ثابت خود، از روش ها و شيوه های مختلف و متغيری استفاده می کنند. مثلاً نياز به دادوستد يک نياز ثابت است. امّا شيوه و چگونگی دادوستد برحسب زمان قابل تغيير است. دادوستد امروز که از طريق اسکناس و بانک و نظاير آن صورت می گيرد با دادوستد ديروز تفاوت های زيادی پيدا کرده است. نياز به امنيت هم يک نياز ثابت است؛ امّا چگونگی تأمين امنيت و ابزارها و اسلحه هايی که به اين منظور به کار گرفته می شود در مقايسه با دوره های گذشته بسيار متفاوت شده است. معارف اسلام به گونه ای است که متخصصان دين می توانند از درون آن با توجه به نيازهای جديد به وجود آمده در جامعه، قوانين مورد نياز جامعه دربارهٔ بانکداری، اسکناس، خريد و استفاده از سلاح های جديد را استخراج کنند و در اختيار مردم قرار دهند. ١

قاعده لا ضَرَرَ وَ لا ضِرارَ فى الاسلام را توضیح دهید؟

دوم  وجود قوانين تنظيم کننده:  (در اسلام دسته اى از قواعد و قوانين وجود دارد که به مقررات اسلامى خاصيت انطباق و تحرّک داده است. اين قواعد بر همهٔ احکام و مقررات اسلامى تسلط دارند و مانند بازرسان عالى احکام و مقررات را تحت نظر قرار مى دهند و کنترل مى کنند. به طور مثال، پيامبر اکرم (ص) فرموده است  «لا ضَرَرَ وَ لا ضِرارَ فى الاسلام  »  اسلام با ضرر ديدن و ضرر رساندن مخالف است. اين سخن به صورت يک قاعده درآمده و بسيارى از مقررات اسلامى را کنترل  مى کند .مثلاً روزهٔ ماه رمضان بر هر مکلّفى واجب است. امّا اگر اين روزه براى شخصى ضرر داشته باشد، بر او حرام مى گردد. همچنين، استفاده از امکانات خصوصى مانعى ندارد؛ امّا اگر سبب اذيت ديگران شود، حرام است.)

١ امروزه فقيهان و متخصصان دين دربارهٔ بسياری از مسائل و نيازهای جديد که در گذشته مطرح نبوده است درحال تحقيق هستندتا حکم دين را بيان کنند، اموری از قبيل: استفاده از ماهواره و اينترنت، مسائل جديد پزشکی (مانند پيوند اعضا، مرگ مغزی و شبيه سازی)، مسافرت در فضا، نظام های جديد کشورداری، قوانين تجارت جهانی، رابطهٔ سياسی با ملت ها و کشورها، رابطه با سازمان های بين المللی اقتصادی و فرهنگی. نتيجهٔ اين تحقيقات سبب شده که جمهوری اسلامی ايران بتواند قوانين خود را منطبق بر تعاليم اسلام تنظيم کند و جامعه را در چارچوب آن اداره نمايد

قاعده حَرَجٍ را تویح دهید؟

(قاعدهٔ ديگری که در قرآن کريم آمده، اين است که فرموده «ما جَعَلَ عَلَيۡکُم فی الدّينِ مِنۡ حَرَجٍ » براساس اين قاعده، اگر مسلمانی يا جامعهٔ « خداوند برای شما در دين تنگی، و اضطرار قرار نداده است اسلامی در اجرای يک قانون دچار اضطرار شود، می تواند با نظر فقيه و متخصص دين آن را به شکلی انجام دهد که از اضطرار بيرون آيد.)

سوم  اختيارات حاکم و نظام اسلامى: يکى ديگر از را ههايى که اسلام براى پاس خگويى به نيازهاى جديد پي شبينى کرده، اختيارات حکومت اسلامى است. تحولات و مسائل اجتماعى گاهى شرايط خاصى را در جامعهٔ اسلامى پديد م ىآورد که نيازمند قوانين و مقررات ويژهٔ آن شرايط است. به طور مثال صنعت بيمه و بانکداری از نيازهای زندگی امروزه است که حاکم اسلامی در چارچوب قوانين اسلام آن ها را به اجرا درمی آورد.)٣٣

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: دینی سال سوم، ،
نویسنده : محمد رضا تیموری
تاریخ : شنبه 8 آذر 1393
زمان : 1:26


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.